یادگیری تلفیقی کار در دانشگاه های استرالیا
دانشگاههای استرالیا سرمایهگذاری هنگفتی در زمینه اشتغال فارغالتحصیلان خود میکنند. دولت استرالیا از این هدف با بودجه سالانه برای افزایش به 20 میلیارد دلار استرالیا تا سال 2024 حمایت میکند. این شامل 900 میلیون دلار کمک مالی از طریق اولویتهای ملی و صندوق پیوند صنعت است. تمرکز اصلی بر گسترش یادگیری یکپارچه کاری است.
یادگیری ادغام شده با کار (WIL) شامل دورههای کارآموزی، کار میدانی و جابجایی و همچنین پروژههای کاری در محوطه دانشگاه است. در این تنظیمات، دانشآموزان مشکلات کسب و کار را حل میکنند، نوآوریها را اجرا میکنند و عدم قطعیتها را مدیریت میکنند. این امر باعث میشود که آن یک رویکرد مبتنی بر تمرین باشد.
براساس استراتژی ملی یادگیری یکپارچه کار در آموزش دانشگاهی، باید تجربیات معتبر، معنادار و مرتبطی را برای آمادهسازی دانشجویان برای محل کار ارائه دهد.
سوال امروز دیگر این نیست که آیا آموزش یکپارچه کار ارائه شود یا خیر، بلکه این است که چگونه آن را به خوبی انجام دهیم.
تغییر تمرکز دیجیتالی
آموزش برای آمادگی در محل کار باید تبدیل به دیجیتال شود تا یادگیری به مکان بستگی نداشته باشد.
در سال 2017، 52.7٪ از کل یادگیریهای ادغام شده با کار خارج از دانشگاه بود. اما مکانهای محدود، بهویژه در دوران رکود اقتصادی COVID-19، به این معناست که دانشآموزان کمتری تجربهای مبتنی بر تمرین کسب میکنند.
دیجیتالی کردن یادگیری یکپارچه کار، آن را برای بسیاری از دانشآموزان در دسترس قرار میدهد.
برنامه دانشگاه سیدنی Job Start Edge، به دانشجویان بینالمللی مهارتهای محل کار را به شکل کاملا دیجیتالی ارائه میدهد. سایر دانشگاهها با پلتفرمهای استعدادیابی مانند Forage برای ارائه «کارآموزی خرد» ۵ تا ۶ ساعته کار میکنند.
مدل دیگر این است که به جای تمرین کردن دانشآموزان، تمرین در محل کار را برای دانشآموزان بیاوریم. مدل تامین منابع، آمادگی کار را در یک کلاس درس دیجیتال فراهم میکند.
برای مثال برنامه آموزشی Sandbox دانشگاه نیو ساوت ولز به صورت دیجیتالی یک محیط کاری حرفهای را شبیهسازی میکند. با آوردن سناریوها و مشکلات دنیای واقعی به کلاس درس، فضای امنی برای ایجاد و آزمایش آمادگی در محل کار ارائه میکند.
مدلهای دیجیتالی در محوطه دانشگاه، یادگیریهایی را ارائه میدهند که در برابر قرنطینهها و کار از خانه مقاوم هستند. دانشگاههایی با ادغام کار شبیهسازی شده در کلاس درس، حتی در اوج کووید-۱۹ به یادگیری ادامه دادند. انتقال دیجیتال یادگیری را در هر زمان و هر مکان فعال کرده است.
ارائه مزایای عینی برای صنعت
شرکای صنعت برای نشان دادن پویایی محل کار واقعی به دانش آموزان ضروری هستند. خوشبختانه، حمایت گستردهای از سوی صنعت وجود دارد. گروه صنعت استرالیا از اعضای خود دعوت میکند تا به این مشارکتها بپیوندند.
همیشه اینطور نبود. زمانی کارفرمایان در اختصاص زمان و منابع به عنوان شرکای دانشگاه مردد بودند. دستیابی به استعدادهای مناسب انگیزه کافی نبود.
هنگامی که نتایج یادگیری ادغام شده با کار شروع به ارائه مزایای مشخص کردند، انگیزه تغییر کرد. سپس دانشآموزان محصولات یا خدمات با ارزش آماده برای استفاده تولید میکنند.
به عنوان مثال، در دانشگاه کوئینزلند، ما پیشگام مدل تحویل بتن در یک پروژه سیستمهای اطلاعاتی با صنایع دیجیتال زیمنس و تنوع - موسسه خیریه کودکان کوئینزلند هستیم.
ورایتی میخواهد فضای دیجیتالی امنی را برای کودکان آسیبپذیر خود داشته باشد بهویژه در زمان قرنطینه در ارتباط باشند. همچنین به یک ویژگی مدیریت رویدادها برای زمانهای پس از قفل شدن نیاز داشت.
دانش آموزان برنامه نرم افزاری را با استفاده از پلت فرم توسعه با کد کم Mendix توسعه دادند. بچهها در برنامههای متنوع مانند Kids Choir و Youth Ambassadors اکنون از این برنامه برای برنامهریزی و گپ استفاده میکنند.
مدل تحویل بتن مستقیماً به نفع مشاغل استرالیایی است. ارزش قابل انتقال مشارکتها را جذابتر میکند.
اطمینان از نتایج با کیفیت
ابتکارات یادگیری یکپارچه کار در مقیاس بزرگ وجود دارد. دانشگاه فناوری سوئینبرن اعلام کرده است که یادگیری یکپارچه کار را به همه دانشجویان مقطع کارشناسی ارائه میکند. در این مقیاس، حکمرانی مؤثر با استانداردهای کیفیت تعریف شده و معیارهای خروجی ضروری است.
دانشگاهها و گروههای آموزشی چنین سیستمهایی را توسعه دادهاند. دانشگاه واترلو، کانادا، یک چارچوب کیفیت یادگیری یکپارچه با کار ایجاد کرد تا کیفیت را در داخل کنترل کند. شبکه آموزش مشارکتی استرالیا چارچوبی را برای دانشگاههای عضو فراهم میکند تا فرآیند و کیفیت محصول را کنترل کنند.
وقتی این چارچوبها به طور جامع اعمال میشوند، شفافیت استفاده از بودجه WIL را فراهم میکنند.
سیستمهای حکومتی همچنین مسئولیتپذیری مربیان را در قبال سرمایهگذاریهای شرکای صنعتی افزایش میدهد. برای مثال، دانشگاه تاسمانی یک ابزار ارزشیابی برای شناسایی زمینههای بهبود برنامه درسی ایجاد کرد.
تجارب یادگیری با کیفیت بالا به تدریس عالی بستگی دارد. سیستمهای حکومتی مؤثر میتوانند از ارائه آن اطمینان حاصل کنند.
ایجاد زیرساخت برای حمایت از یادگیری یکپارچه کار
تلاشهای اولیه WIL بر ایجاد یادگیری به سبک بوتیک برای گروههای کوچک دانشآموزان متمرکز بود. این قالب آموزشی خواستههای زیادی را برای مربیان ایجاد میکند. با گسترش یادگیری تلفیقی کار، تقاضاها افزایش خواهد یافت.
هدف بودجه دولت تحت «بسته فارغالتحصیلان آماده کار» افزایش تعداد و تنوع برنامههای WIL است. جای تعجب نیست که دانشگاهها تلاشهای خود را برای برآوردن نیازهای بودجه دولت افزایش میدهند. این یک استراتژی خطرناک است.
ارائه برنامههای بیشتر به سبک بوتیک در دراز مدت پایدار نیست. یک تغییر ذهنی برای تمرکز بر ایجاد زیرساخت برای یادگیری یکپارچه کار در مقیاس بزرگ لازم است.
برای مثال، دانشگاه موناش یک کیت ابزار آکادمیک با بلوکهای اساسی برای یادگیری یکپارچه کار ارائه میکند. مربیان در زمان و تلاش صرفهجویی میکنند زیرا آنها فقط باید بلوکها را برای یک ابتکار خاص زمینهای کنند.
عناصر ضروری برای اینکه یادگیری تلفیقی کار به خوبی انجام شود عبارتند از:
- تجربه برای همه دانشآموزان معتبر است
- همه ذینفعان مزایای مشخصی دریافت میکنند
- چارچوبهای آموزشی باید سازگار باشند
- سیستمهای حکومتی تضمین میکنند که همه اینها اتفاق میافتد.
پس یادگیری یکپارچه کار ارزش سرمایهگذاری دولت را دارد.
مقاله از The Conversation مورخ 30 اوت 2021